مروری بر سخنان سید حسن پس از شهادت محسن و انتقام نگرفتن حزب الله
اگر ما میخواستیم فقط برای روحیهبخشی یا مصرف رسانهای صرفا پاسخی [به شهادت علی کامل محسن] داده باشیم این کار را همان روز اول انجام داده بودیم. الآن میگویم چگونه… بچههای مقاومت میتوانستند خیلی ساده یک پایگاه نظامی را انتخاب کنند و چند موشک به آن شلیک کنند و استحکامات و تجهیزاتش را تخریب کنند و تصاویرش را در همهی رسانهها پخش کنیم و بگوییم الله اکبر! به شهادت برادرمان پاسخ دادیم. ولی طبیعتا هیچ سربازی نه کشته میشد و نه زخمی. حتی ممکن بود اسرائیلیان به قول خودشان برایمان نردبان بگذارند که از خر شیطان بیاییم پایین! ممکن بود مثل کاری که در مورد پادگان آویویم کردند، هلیکوپتر و برانکار بیاورند و عدهای را با ظاهر افراد زخمی درست کنند و موضوع را فیصله دهند.
اما هدف ما اینها نبوده. هدف ما نه رسانهها هستند، نه یک پاسخ صرفا روحیهبخش و نه مصارف رسانهای. به هیچوجه. ما میخواهیم یک معادله را تثبیت کنیم. امروز بیش از همیشه دربارهی این معادله صریح صحبت میکنم تا اسرائیل بفهمد: وقتی یکی از مجاهدان ما را میکشید، ما یکی از سربازانتان را میکشیم. تمام. معادله این است. این نمیشود که شما یکی از ما را بکشید و ما بیاییم یک پایگاه، تپه، استحکامات و تجهیزات آهنی و حلبی را بزنیم! پول تمام جهان دست شماست و جایگزین میکنید. این کارها در مقابل اسرائیل معادلهی بازدارندگی درست نمیکند.
اولین بار است من با این صراحت صحبت میکنم. خودشان به واسطهی رصد رفتار ما در هفتههای گذشته میدانند که ما نمیخواهیم وسائل نقلیهی نظامی را بزنیم. وسائل نقلیهی نظامی در دیدرس ما قرار دادند و ما میدانستیم اینها کنترل از راه دور هستند و نزدیمشان. در حالی که میتوانستیم بزنیم. خودشان میدانند که ما معطل موفقیت رسانهای و یک تکه فیلم نیستیم و میدانند که ما دنبال یک سرباز هستیم که بکشیمش. به همین خاطر همهی سربازانشان را پنهان کردهاند. مثل موش پنهان شدهاند.
ماجرای این چند هفته نقطهی قوت مقاومت است. نقطهی ضعف و ناکامی نیست. دقت کنید، مقاومت نیامده است عصبانیتش را تخلیه کند و نمیخواهد خوراک رسانهای درست کند. مقاومت در به ثمر رساندن این مأموریت جدیت دارد. آنها آرزو دارند یک اتفاق بیافتد و خلاص شوند و شمال فلسطین اشغالی به وضعیت طبیعیاش باز گردد… تصمیم ما در این زمینه قطعی است. مسئله فقط به شرایط میدانی ربط دارد و باید زمانش فرا برسد. واقعیت این است که ما عجلهای هم نداریم. اعصابمان درگیر نیست که چرا امروز یا فردا نزدیم. اینگونه هم فکر نمیکنیم که تأخیر مایهی ضعف است.
علتش این است که هدفی برای تحقق هدف اصلی در برابرمان آشکار نشده. آخرش چقدر میخواهید در سوراخهایتان بمانید؟ چقدر دیگر؟ یک هفته؟ دو هفته؟ یک ماه؟ دو ماه؟ سه ماه؟ هر قدر… ما به لحاظ زمانی تحت فشار نیستیم و کسی هم ما را تحت فشار نگذارد. آخرش که میآیید بیرون! آن وقت همدیگر را میبینیم.
سید حسن نصرالله ۹ شهریور ۱۳۹۹ در روز عاشورای محرم ۱۴۴۲
:: بازدید از این مطلب : 160
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0